باباهای مجازی

 در از هر دری سخنی, فرهنگ و هنر

پدران مجازی:

همسر و سه فرزندش را به گرجستان فرستاده تا در آن‌جا امکان دریافت اقامت یک کشور پیشرفته تسریع شود. مدتی قبل خودش هم چند روزی به گرجستان رفت و به دشواری توانست برای خانواده اش آپارتمان کوچکی بخرد. او موقعیت شغلی خوبی داشت و در مرز پنجاه سالگی از امکانات زندگی بهره می‌برد، ولی پس از سخت گیری های خیابانی در خصوص پوشش زنان، سندرومی به سراغ یکی از دخترانش آمد و در نتیجه اصرار و اصرار که باید به هر شکلی از ایران رفت.

این روزها آرامش این مرد از دست رفته است. تنها غذا می‌خورد، تنها با خودش می‌خندد، تنها می‌خوابد و البته تقلا می‌کند تا بتواند برای خانواده‌اش ارز تأمین کند. او نخست به ارز فکر می‌کند و بعد به خانواده‌اش، چون بقای دومی منوط به اولی است!

مرد دیگری هم همین وضع را دارد.

او همسر و دو فرزندش را به مالزی فرستاده تا شاید در آنجا بتوانند اقامت استرالیا را دریافت کنند. او هم میانسال است. فرزندش نتوانست رتبۀ مناسبی در کنکور کسب کند و همین امر بهانه ای شد تا به تحصیل در خارج فکر کنند و در نهایت ایدهٔ مهاجرت مطرح شد.

خودش را به آب و آتش می‌زند تا برای خانواده اش ارز تأمین کند. شب‌ها کابوس می‌بیند. در خانه بی هدف قدم می‌زند و سپس می نشیند. وقتی در حال مسواک زدن است، لحظاتی فراموش می‌کند که چه کار دارد می‌کند. در آینه به خودش خیره می‌شود و فکرهای پراکنده و عجیب و غریبی به ذهنش می‌رسند.

بی تردید بحران‌های اقتصادی، ناامیدی از آینده و مدارا نکردن با سلیقه های متفاوت فرهنگی آثار و پیامدهای اجتماعی ای دارد که افزایش انگیزه مهاجرت یکی از آن هاست.

کم نیستند ایرانیانی که در دوسه سال اخیر به همین شکل به ترکیه، امارات و کانادا رفته‌اند. موقعیت این گونه است: پدری که بین ۴۵ تا ۶۰ سال دارد، در ایران تجربه ای اندوخته و کسب وکاری ساخته، فرزند یا فرزندان نوجوان یا جوان دارد، همسر یا فرزندان او علاقه ای به ماندن در ایران ندارند، پدر نمی‌خواهد و نمی تواند کسب وکارش را رها کند، و بیشتر درآمد خود را تبدیل به دلار می‌کند و آن را برای خانواده ای حواله می کند که در خارج
از کشور ساکن اند.

من این نوع خانواده‌های نوظهور را «خانواده دوتکه ای» و این نوع پدران را «پدران مجازی» یا «پدران صفحه نمایشی» می‌نامم.

به دلیل نبود مجاورت مکانی و جغرافیایی پدر و سایر اعضای خانواده، به تدریج کارکرد این پدران به تأمین کنندهٔ ارز کاهش می‌یابد. در کشور مقصد، همسر و فرزندان موقعیتی را تجربه می‌کنند که پدر خانواده با آن بیگانه است. خانوادهٔ ایرانی در شرایط عادی شاهد شکاف نسلی بین والدین و فرزندان است.

این نوع سکونت نه تنها این شکاف را تشدید می‌کند، بلکه شکافی نیز میان زن و شوهر ایجاد می‌کند. آنچه زن از جامعهٔ مقصد تعریف می‌کند برای مرد غریب به نظر می‌رسد و آنچه مرد از جامعهٔ مبدأ تعریف می‌کند برای زن این طور است.

ارتباط این پدران با همسر و فرزندان عمدتاً از طریق صفحه نمایش موبایل است. به صفحهٔ نمایش خیره می‌شوند و با هم حرف می‌زنند و استیکر ردوبدل می‌کنند. به همین دلیل، این پدران را پدران مجازی با پدران صفحه نمایشی می نامم.

این پدران در آن واحد هم حاضرند و هم غایب! «غریبگی» یکی از ویژگی های خانواده‌های دوتکه ای نوظهور است. به تدریج شوهر با همسر، و پدر با فرزندان غریبه می‌شود. به همین سبب، برخی شواهد نشان می دهند که پس از پیوستن برخی از این پدران به خانواده، یا جدایی رخ داده است یا پدر، در آن گوشه‌های پرت خانواده، جایی برای حضور یافته است_نقشی كاملاً حاشیه ای و در سایه!

هدف این مطلب سرزنش کردن این نوع والدین نیست. قطعاً ابتدا باید سیاست گذاران و تصمیم گیرانی را سرزنش کرد که با سیاست‌های غلط خود زمینهٔ ترک وطن را فراهم می‌کنند. وظیفهٔ حرفه ای جامعه شناس اقتضا می کند که، با دیدن شواهد هر چند اندک در اکنون، نسبت به گسترش این شکل از خانواده در آینده هشدار لازم را بدهد. نکتهٔ قابل تأمل آن است که معمولاً در کشورهایی که شرایط اقتصادی نامطلوبی دارند عمدتاً نخست مردان مهاجرت و پس از فراهم کردن شرایط زندگی، خانواده را منتقل می کنند. در ایران، برعکس مردان نخست خانواده را می‌فرستند و سپس خودشان نمی روند! درکشورهای دیگر، مردان مهاجر از کشور مقصد به موطنشان ارز می فرستند؛ در ایران، پدران ارز را در موطن خود جمع و روانهٔ مقصد می‌کنند.

________

منبع:  کتاب لذت آنی تا ملال فوری
نویسنده: فردین علیخواه

____________

اگر به بخش فرهنگ و‌هنر علاقه مندید، از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید:

خانم متاهل بیاد دایرکت.

Maahkhatoon97

 

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt