معرفی کتاب “ریشه‌های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی”

 در فرهنگ و هنر, معرفی کتاب

به نام پروردگار همۀ انسان‌ها

مردان در بیان داستان‌شان نسبت به زنان امتیازات بسیاری داشته‌اند، زیرا قلم در دست ایشان بوده‌است.

_جین اوستن _

 

_معرفی کتاب_الهام زنجانیان_اسفند ماه ۱۴۰۲

_معرفی کتاب “ریشه‌های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی”، نوشتۀ مریم حسینی، نشر چشمه، چاپ پنجم، تهران ۱۳۹۹

 

هر سال اسفند ماه توبه می‌کنم و باز توبه می‌شکنم. گاه توبه‌ام را می‌شکنند!

چندی پیش یکی از دوستان قدیم که بار اول بود منزلمان می‌آمد، برای چشم روشنی، کتاب پیشکش آورد. چشمان من هم برقی زد. ولی با قفسه‌ها و کمدهای در حال انفجار چه کنم؟ قرار بود کتابخانه‌ها را سبک کنی و کتاب‌ها را ببخشی ؟!… صد بار اگر توبه شکستم بازآی! و… آمد!

چندی بود فکرم درگیر نوشتن به مثابه مقاله و پژوهش بود. از سویی دیگر بعد از جریانات این روزهای کشور، موضوع “زن” مدام در نظرم می‌آمد. و این سوال که “چی شد ما این جوری شدیم؟!…چرا؟!… از کی شروع شد؟!و…”

می‌گویند خداوند حاجت شکم را زود برآورده‌ می‌کند و اگر هوس خوردنی کنی، از آسمان هم شده برایت نازل می‌شود.

کتاب ” ریشه‌های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی” را که بین بستۀ کتاب‌های هدیه‌ای دیدم، تعجب کردم. انگار برای خداوند فرق نمی‌کند گرسنه که باشی زود حاجت روا می‌شوی. مهم گرسنگی است.

کتاب خوش خوان، منظم، و دقیق به پرسش‌هایم پاسخ می‌داد. سبک و خوش دست هم بود. من هم که از قحطی آمده‌بودم به یک جا خواندمش!

این پژوهش در هشت فصل و چهار حوزه‌ی ادبیات کلاسیک؛ شعر حماسی، منظومه‌ها، غزل‌های عاشقانه، ادبیات عرفانی، شعر تعلیمی به بررسی ریشه‌های زن ستیزی در آثار مهم و بارز موجود پرداخته و در پایان هر فصل نتیجه‌ی مبحث و شاهد مثال‌ها به خوبی جمع‌بندی شده‌است. توضیحات و تفاسیر حکایات این شاهد مثال‌ها بر شیرینی خواندن کتاب می‌افزید.

مطالعه‌ی این کتاب به همه‌ی کسانی که به پژوهش، نوشتن‌، و ادبیات کلاسیک فارسی علاقه دارند و همچنین به همه‌ی زنانی که در پی یافتن ریشه‌های زن ستیزی درادبیات و از همه مهم‌تر در جامعه‌ی ایرانی هستند، و بیش از همه به مردان، مردانی که فرزند، پسر، برادر، همسر، و پدر این زنان هستند پیشنهاد می‌شود. چراکه رشد و توسعه‌ی یک جامعه بدون حضور فعال، سالم و موثر نیمی از آحاد آن اجتماع به یقین میسر نخواهد شد و این زمان بیش از هر دوران دیگری ما نیاز به بازنگری اندیشه‌ها و آرا و ریشه‌های فرهنگی خود داریم.

باشد که

از ما فرزندان خود دلشاد باد ای ایران

جملاتی از کتاب

از مقدمه‌ی کتاب:

_در این که ادبیات پدیده‌ای اجتماعی است و آنچه در آن منعکس می‌شود نیز بازنمایی و تصویر مسائل و روابط اجتماعی است شکی نیست… .

_پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا سیمای زن در ادبیات ایران به خصوص ادبیات کلاسیک تصویری کژ و کوژ و ناخوشایند است و بیشتر میراث ادبی ما حاوی نمای نه چندان در خور زنان است… .

_وقتی درست دقت می‌کنیم، می بینیم که در ادبیات فارسی تصویری واقعی از زنان داده نشده است.

_ما همواره باید این نکته را پیش روی خود داشته‌باشیم که زن ستیزی یا زن گریزی یا زن ستایی شاعران و اندیشمندان امر مطلقی نیست و مانند بسیاری از نتایجی که در تحلیل‌های اجتماعی نصیب‌مان می‌شود امری است که دارای درجات و مراتبی است و نسبت به شخص شاعر و نویسنده، زنانی که در زندگی او وجود داشته‌اند، سرزمینی که در آن زیسته، زمانه‌ای که تجربیات خود رادر آن سپری کرده، دین و مذهب آبا و اجدادی و تاریخ و فرهنگ مکتسب متفاوت است. آن‌قدر این تفاوت فاحش است که ما در نتیجه‌ی تحلیلی که خود گاهی فاصله‌ی دو دنیای متفاوت و گاه متناقض را حس می‌کنیم. بین تصویر زن اسطوره‌ای و اثیری، که مظهر کمال و جمال است، با سیمای زن لکاته و فتانه و دلیله اختلاف بسیار است. تصویر زن در ادبیات از اوج و عروج تا هبوط، و از معراج تا سقوط متفاوت است. گاهی زن آن‌چنان نمودی در اندیشه و فکر و زبان و بیان دارد که می‌تواند با معشوق الهی یکی شود و گاه، تاریک‌ترین صفات حیوانی از آن زنان است که نقش نفس اماره را بازی می‌کنند و چون حوا و زلیخا و زهره (البته از زاویه‌ی دید مردانه) گمراه کننده‌ی مردان و جنس مذکر هستند.

نکته‌ی دیگر که هنگام تحلیل متون ادبی متاسفانه لحاظ نمی‌شود این است که نقد متن‌های صورت گرفته کامل نیست و در بسیاری مواضع فقط بخش‌هایی از متون مورد مطالعه ی منتقدان قرار می‌گیرد. بنابراین نتایجی نادرست عاید ایشان می‌شود… .

در بخش نتیجه‌ها:

_آنچه از بررسی نگرش‎‌های فلسفی و دینی حاکم بر ذهنیت جوامع مختلف درباره‌ی زن می‌توان یافت، حکایت از آن دارد که با توجه به سلطۀ فکر مردسالاری بر ذهن و ضمیر مردمان(اعم از زن و مرد) در طول سالیان دراز، خوانش‌های گوناگون فلسفی و دینی سخنگویان ادبیات فارسی هم با دیدی مردانه و مردسالار روایت شده‌است. گویندگان این دیار، گاه خودآگاه و گاه ناخودآگاه، دستخوش این نوع نگرش بوده‌اند. و عموما از این زاویۀ دید کلام خود را جاری کرده‌اند. در نگاه تک بعدی مردسالار، زن برای مرد آفریده شده و از خود هویتی مستقل ندارد. هر جا سخن از هویتی زنانه برود بیشتر با حیله گری و مکاری زن توام است. زن از نظر اینان موجودی منفعل و حساس و مقهور و مغلوب آفریده شده، و مرد در نقطۀ مقابل آن موجودی فعال، عاقل و قاهر و غالب. در نماد پردازی‌های ادبیات فارسی، عقل و آسمان و خورشید مذکر، و نفس و زمین و ماه مونث‌اند. سمبل زمین مونث خود این نتیجه را دارد که دنیای دون را هم با صفت زنانگی تصور می‌کنند.

دنیا مادری فرزندخوار است و به هیچ‌یک از افراد نسل آدم ترحمی نمی‌کند. حیله‌گر و اغوا کننده نیز هست. تصویر نفس مونث هم منجر به این می‌شود که در شعر شاعران عارف بخش پلید نفس (نفس اماره) هم زن شمرده شود، و چون مبارزه با نفس اماره اول قدم طریقت است در نتیجه کناره‌گیری از زنان و عدم مصاحبت و مشاورت ایشان توصیه می‌شود… .

_واژه‌ی زن در ادبیات فارسی دارای هاله‌های معنایی بسیار است… در ادبیات زرتشتی او معادل دئناست که هدایت کننده مردمان است. دَر حکمت افلاطونی سوفیا نام دارد. در کمدی الهی دانته، بئاتریس است و در غزل‌های گوته، مارگریت زن سرمدی. دَر ادبیات مسیحی مریم خود دلالت‌گر و منجی است. در شعر عرفانی فارسی این زن به صورت لیلی ظاهر می‌شود. لیلی نماد عشق و معشوق حقیقی است…. .

امیدوارم کتاب را بخوانید و لذت ببرید

 


اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید. 

روی لینک زیر کلیک کنید. 

 

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt