از کلام تا اقدام

 در خودپروری, روانشناسی

در این اجتماع پر تنش و غوغاگر که صنعت با سرعت سرسام آوری پیش میرود، متاسفانه انسان بعضی از اصول اساسی را به فراموشی سپرده است.
من بارها به مردم گفته ام که از ابراز عقیده ی تنها نتیجه ای حاصل نمی شود. آنچه موجب تغییر میشود، تعهد و عمل به آن است. اگرشما مخالف گرسنگی مردم جهان هستید و کوچکترین گامی در جهت رفع این معضل برنمی دارید، در حل آن نقشی ایفا نمیکنید بلکه با بی تفاوتی بر این آتش دامن میزنید و در حقیقت جز افرادی هستید که شدیدا احساس مسئولیت می کنند اما دست به هیچ اقدامی نمیزنند.

تحقق بخشیدن به آرزوهایتان دو شرط دارد. اول آنکه هر آنچه را میخواهید در پرده خیال مجسم کنید و دوم آنکه مشکلات و موانع را به فرصت هایی تبدیل کنید و در راه حصول آن هر تلاشی را به جان بخرید.

مثلا اگر قرار باشد حرکت خاصی انجام دهید، یا رابطه خود را با کسی تغییر دهید، یا ده سال هر روز بیست ساعت به کار بپردازید، پذیرای آن باشید.
بیشتر مردم مایلند در مقابل یک یا دو درصد مایه ای که از خود میگذارند، صد در صد بهره برداری کنند و تنها به چیزی که فکر نمی کنند، تعقیب پیگیرانه اهداف است.
برای مثال اگر به افرادی که مایلند وزن خود را کاهش دهند پیشنهاد شود که باید ورزش کنند و از خوردن شیرینی بپرهیزند، بیشتر آنها خواهند گفت: «تو میخواهی من روزی هشت مایل بدوم؟ یا انتظار داری از خوردن این غذاها و شیرینی ها چشم بپوشم؟»

 

 

اجازه دهید برای روشن تر شدن مطلب ماجرایی را برایتان تعریف کنم.

مسئولین فروشگاه بزرگ میسی تصمیم گرفتند عده ای را استخدام کنند و پس از آموزش های لازم آنها را به مدیریت بخش های مختلف فروشگاه بگمارند.
اتحادیه صنفی با این تصمیم مخالفت کرد و پیشنهاد کرد که مدیران باید باید از میان خود کارکنان فروشگاه انتخاب شوند.

مسئولین پس از آنکه جلسه ای تشکیل دادند، اعلام کرند که قصد دارند یک دوره را با موفقیت بگذرانند، گواهینامه پایان دوره را دریافت داشته و به جمع مدیران می پیوندند و از مزایای آن نیز بهره مند می شوند. علاقمندان می بایست روزهای سه شنبه و پنج شنبه هر هفته از ساعت پنج تا هفت در این دوره شرکت میکردند.

فکر میکنید چند درصد از کارکنان این فروشگاه از این برنامه استقبال کردند و در آن اسم نوشتند؟ فقط سه درصد. نود و هفت درصد بقیه گفتند: «انتطار دارید پس از کار در ساعات اداری، تازه دو ساعت هم اضافه بمانیم. و به این مزخرف ها گوش کنیم. خیر، خیلی کارها داریم که باید انجام دهیم.
اهمیت تعهد در عمل تا به این اندازه است. که اگر فرد نسبت به کم اهمیت ترین مشکل اجتماع خودش قدم کوچکی بردارد. بهتر از آن است که نسبت به بزرگترین مشکل بشری فقط ابراز عقیده کند. اگر عقاید با تعهد و عمل نیامیزند، پوچ و بی معنی خواهند بود.

انسان متعالی کسی است که نسبت به سخنان خود متعهد باشد. افرادی که کلامشان با اعمالشان مطابقت ندارد مجبورند واقعیت ها را تحریف کنند. و در بعضی موارد به مبالغه و یا به گزافه گویی بپردازند. از همین رو نمیتوانند الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشند.

چگونه میتوان از یک سو در مقابل چشمان فرزندان، اوراق مالیاتی را با مطلب دروغین پر کرد. و در عین حال از آنها انتظار داشت که صدیق و درستکار باشند؟

یا چگونه می توان دود سیگار را به صورتشان دمید و از مضرات اعتیاد با آنها سخن گفت؟ این حقیقت را بپذیرید که آنچه در اندیشه شماست چنان اهمیتی ندارد. مهم عملی است که انجام میدهید. هنگامی که مهاتما گاندی، پیشوای بزرگ هند، در ایستگاه راه آهن کلکته و در میان انبوه جمعیت، این شهر را ترک می کرد، شخصی یادداشتی به او داد تا قبل از ترک آنجا پیامی به مردم خود بدهد.

او گفت:« من خود پیامم.» او که مرد عمل بود از مردمش میخواست تا از اعمال او پیامش را دریابند.

منبع: کتاب عظمت خود را دریابید

نویسنده: وین دایر

گردآوری: پریسا مشکین پوش

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt