پرواز تهران استانبول

پرواز تهران استانبول ۱۶\۱۰\۱۳۹۹ روز تولدم … فرودگاه امام  هیچ وقت نشده بود که روز تولدم جشنی نداشته باشیم؛ ولی کرونا قاعده تمام برنامه‌ها را عوض کرد. الان چهار و چهل دقیقه صبح است. ۵۳ سال [...]

نگاه

اگر بخواهم خودم را به یک ملودی تشبیه کنم، که گویای ویژگی‌های من باشد، هم نیمه های روشن و هم نیمه های تاریک و پنهان؛ ترکیش مارش موزارت و زوربای یونانی بهترین گزینه هاست… این دو ملودی مرا می [...]

سه نقطه…

سال‌ها بود که از این “سه نقطه” توی همه نوشته‌هام استفاده می‌کردم… قرار شد در مراسم چهلم پدرم سخنرانی کنم! تا آن زمان پشت میکروفن نرفته بودم؛ در مدرسه هم هر وقت معلم اسمم را صدا [...]

مسافر قلب ها

۲۴ آذر ماه ۱۳۹۸فرودگاه امام خمینی ساعت ۱۱ شب سال ها پیش، زمانی که در آلمان مشغول به تحصیل بودم، هر وقت برای دیدن خانواده می آمدم و یا برمی‌گشتم مادرانی به من سپرده می شدند که زبان بلد نبودند و [...]

وقت نشناسی با کلکسیون ساعت

تمام سال‌هایی که در کنار هم بودیم؛ در انتظار آمدنش بودم. بله، “انتظار”؛ بودنِ او بود…. و قرار گذاشتن؛ یک کابوس پایان‌ناپذیر! تمام روز سرکار بودن؛ در خیابان، مغازه، ماشین، [...]

دختران کویر

دختران کویر نمی دانم تقدیر چه بود که با داشتن فرزند، پای من به آن بیمارستان کذایی باز شد، بعد از آن همه ماجرا، این داستان را می نویسم که اقلا دست خالی بیرون نیامده باشم. تولد و مرگ؛ دو مفهوم عمیق [...]

وروجکی در آلمان

وروجکی در آلمان بعد از رفتن پدرم به آلمان، من و مادرم به مدت هشت ماه ایران بودیم. چهار ماه اول از دوره شانزده ماهه مدیریت صنعتی، آموزش فشرده زبان بود؛ پدرم یکی از شاگرد اول‌های زبان آلمانی شد. [...]

کودکِ فُروشی

کودک فُروشی نمای اول تو گرماگرم کرونا با ماسک و دستکش و الکل رفتم  پاساژ پایتخت، برای تعمیر لپ تاپم. مغازه دار:« مشکل از باطریه، هزینه اش می‌شه یک میلیون، می‌خوای عوض کنی؟ مگه زیاد جا به جا [...]

مادام فوزیا

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست “صائب تبریزی” رفتن، سفر، حرکت؛ جابجایی و مهاجرت؛ این ماجرای من است؛ پریسای همیشه مسافر! وقتی بعد سالها بی قراری عزم قرار [...]

بهای مادر شدن؟

داخل دادگاه پر از آدم بود، آدمهای جورواجور، همه از جلوی آدم رد می شدند، با دستبند به همراه پلیس، با صورت زخمی، با گریه، با جیغ و داد و فریاد، بلبشوی غریبی بود. بین همه آنها دخترکی با مادرش توجه [...]

page 1 of 3