فبک ۱۵- راهنمای تدریس

 در داستان فلسفی, داستانک

به نام آنکه فکرت آموخت

این وعده فلسفه است که به آن‌ها(کودکان) کمک کند

تا بهتر فکر کنند و بهتر تأمل کنند.

نویسنده: الهام زنجانیان (مربی و تسهیلگر)

داستان آشنایی من با فبک_قسمت پانزدهم_

_اهمیت بهره گرفتن از کتاب راهنمای تدریس فبک( فلسفه برای کودکان و نوجوانان)_

_وقتی معلمان کتاب راهنمای تدریس نداشته باشند یا راهنمایی تدریس را نفهمند چه می‌شود؟

این قسمت: راهنمای تدریس

قرارشد فقط کتابخانه مدرسه را راه‌اندازی کنم و مطابق پیشینه‌ی کاری‌ام به روال هر سال کلاس‌های خوشنویسی همه پایه‌ها را داشته‌باشم؛ تا سال بعد که با فرصت مطالعاتی و دانش‌افزایی بخش تحقیق و پژوهش مدرسه را به یک‌باره برعهده بگیرم. اواخر اردیبهشت ماه بود، روزی شبیه این روزها، برگ‌های سبز کمرنگ نهال جلو مدرسه خوب یادم هست.

برای قرارداد سال تحصیلی جدید رفته‌بودم. یکی از بهترین مصاحبه‌های کاری که تا آن روز داشتم. مدیر یکی از مدارس دولتی بزرگ منطقه ۳ تهران بود. به نظرم شاید بازنشسته یا در شرف بازنشستگی آمد، که حالا در مدارس غیر انتفاعی هم.فعال.شده. از همان‌ها که سلول به سلولشان تجربه و دانش به هم آمیخته.است. متواضع و صمیمی بود.

اولین مدیری که همه شناسنامک یا همان رزومه کاری‌ام را به دقت و برگ برگ ورق زده‌بود. در مورد کارها و علاقه‌هایم با حوصله، ریز به ریز سوال کرد و مرا شنید.

جوری که تا آن روز خودم هم به این شناخت از توانایی‌ها و استعدادهایم نرسیده‌بودم. اگر روزی دوباره بخت یارم شود و دوباره ببینمش، که همه آرزویم این است؛ به او خواهم گفت که شما یک کوچ (coach)ذاتی هستید. به هر روی آن سال برای من مجالی برای یادگیری شد؛ که تا امروز ادامه یافت.

یادگیری و یاددهی در این حوزه عمیق علوم انسانی،

یعنی “فکر پروری”.

از آن‌جا که مدرسه پژوهش محور بود؛ یک اتاق نورگیر و مناسب برای کتابخانه در نظر گرفته‌شد و هم‌زمان به سفارش مدیریت، پیگیر کارگاه‌ها و دوره‌های مربیگری “فبک” شدم که البته آن زمان با این اسم آشنا نبودم و همین‌قدر می‌دانستم که دوره‌هایی برای داستان خوانی فلسفی وجود دارد و یک جور کلاس‌های خاص برای گفتگوهای موثر.

در اواخر شهریورماه، با کارگاه‌های خانم فرزانه شهرتاش آشنا شدم که از اقبال بد من فقط به جلسه پایانی که نشست توجیهی دانش‌آموختگان کارگاه تابستان بود رسیدم. جلسه فوق العاده‌ای بود و من چون مهمانی که برای ناهار دعوت است ولی به دسر می‌رسد، حسرت به دل با چند شماره تلفن و چند منبع برای مطالعه آن‌جا را ترک کردم؛ که هنوز حلاوتش را مزه مزه می‌کنم. کتاب‌ها را کامل نخوانده‌بودم که از طرف اداره بخشنامه‌ای به مدرسه رسید که برای پایه ششم درس تفکر و پژوهش، مربی معرفی کنید.

در کتابخانه نشسته‌ بود که خودش با شادی شیطنت‌باری به سراغم آمد، “اسمت را رد.کرده‌ایم!”

و از آن روز، شدم “مربی تفکر”!

بی تردید، اسف‌بارترین تجربه معلمی، رفتن به کلاس، بدون دانش و آمادگی قبلی است. زمین و زمان را به هم بدوزد، شاگردان را هم راضی از کلاس روانه کند، خودش که می‌داند، کفایت لازم برای تدریس نداشته‌است.

در زمان اندکی که داشتم برای چند کارگاه پیش ثبت نام کردم؛ که چاره کار الانم نمی‌شد. طرح آزمایشی درس تفکر و پژوهش هم سال قبل انجام شده‌بود و این بار من به دسر هم نرسیده‌بودم. در کشاکش شوق تجربه و تحقیق و یاس از نیافتن منابع تدریس؛ خواب و خور نداشتم. من از آن‌هایی نیستم که بتوانم درد این بی‌کفایتی را به دوش بکشم.

زمان می‌گذشت و من دست خالی؛ به پایان خط رسیده‌بودم. وقت بچه‌ها را نمی‌توانم تلف کنم! بدون پیش آگاهی چگونه به کلاس بروم؟ …

پله‌ها را به آهستگی پایین می‌رفتم. پاهایم قدم برنمی‌داشت و ذهنم پر از جمله‌بندی‌هایی بود که نقطه سر خط نرفته، پاک می‌کردم و جمله‌ای دیگر و نمی‌یافتم کلمات مناسب را… «…اطلاعاتم برای حضور در کلاس کامل نیست.

اسم فرد اصلحی را به جای من بدهید. نه، نه،… این خوب نیست! باید بگویم برای سال بعد آماده.می‌شوم…نه، نه،…» …

با آنکه با تمام وجود خواهان تدریس بودم؛ وارد دفترش شدم.

حال و احوال و از هر دری سخنی!

این دست آن دست می‌کردم؛ حرفی باید می‌زدم که از ته دل از گفتنش ناخشنود بودم.

از جا بلند شدم، نه پرواز کردم!…به سرعت کتاب را گرفتم و خواستم اتاق را ترک کنم که: ” باز هم ازین کارها بکنید هر چند یک‌بار سری به ما بزنید! کتابخونه چی داره که زنگ تفریح‌ها هم ول نمی‌کنی؟!…”، از پشت میزش تا دم دراتاق آمد؛ با لبخند بدرقه‌ام کرد و من کتاب به دست، دوپله یکی، تا کتابخانه رفتم و تا امروز از خواندن دست.نکشیده‌ام.

از این راهنمای تدریس به آن یکی، راهنمای تدریس تفکر و سبک زندگی، راهنمای تدریس تفکر و رسانه، راهنمای تدریس الفی، راهنمای تدریس مارک، راهنمای تدریس لیزا یا لیلا ، راهنمای تدریس کیو وگاس و…
این اردیبهشت‌ماه؛ نهال جلو در مدرسه دیگر درختی شده است، برای.خودش!

 

_________________________________________

تمرین

۱.به فارسی و یا انگلیسی کلید واژه “کتاب راهنمای تدریس” فلسفه برای کودکان و نوجوانان را در گوگل جستجو کنید. و یک کتاب داستان فلسفی به همراه کتاب راهنمای تدریس آن را تهیه کنید. چه بخش‌هایی از کتاب راهنمای تدریس به نظرتان جالب و کاربردی‌تر است؟
۲. یک فعالیت از کتاب راهنمای تدریس را انتخاب کنید و در کلاس یا با فرزند خود در منزل انجام دهید. برا ی خود گزارش عملکرد و روند بنویسید:راه

پاورقی

_____________________________________

[۱] فکرهایمان را روی هم بگذاریم(راهنمای تدریس الفی)، متیو لیپمن، نشر شهرتاش،تهران ۱۳۹۸

۲  بخشی از نوشته کانال تلگرامی فبک معلمان، در مورد اهمیت داشتن کتاب راهنما برای مربیان:

“وقتی معلمان کتاب راهنمای تدریس نداشته باشند یا راهنمایی تدریس را نفهمند چه می‌شود؟

الف_چنانچه معلم دوره‌های کارشناسی تعلیم و تربیت را فقط به صورت نظریه مطالعه کرده‌ باشد.تصور صحیح از رابطه میان اهداف آموزشی_ روش تدریس و شیوه‌های آموزشی ندارد. رویکرد برنامه راهبردهای آموزشی/ روش های تدریس و ارزشیابی را نمی‌شناسد.و از هم تمیز نمی‌دهد. از مزایای دانش عمیق در این رشته و مخاطب‌شناسی عینی در کلاس.که بخش مهمی از مدیریت و طراحی آموزشی است محروم است. قدرت تطبق آموزه‌های خود را با سن و نیاز مخاطب ندارد.لذا در دستیابی به اهداف آموزشی ناتوان است. قدرت به کارگیری راهبرد‌ها و روش‌های تدریس را به طور موثر ندارد.

اگر معلم کتاب راهنمای دقیق و مربی کارآزموده برای نظارت بر اجراهایش نداشته باشد، آموزش و در نهایت به همان روش سنتی انجام می‌دهد.که خودش از کودکی آموخته است. برای مثال حتی اگر گروهی را هم در کلاس تشکیل می‌دهد.از یادگیری گروه بهره نمی‌برد و این کار برایش بیشتر نمادین است. چون اداره کلاس را بدون تکیه بر ارزشیابی سنتی(نمره) تجربه نکرده‌است،  از انواع ارزشیابی های توصیفی یا خود ارزشیابی بهره نمی‌برد.و اگر درسش برای بکارگیری نمره باز نباشد.از همان روش‌های تشویق و تنبیه برای رسیدن به اهداف آموزشی بهره می‌برد. نمی تواند مشکل را پیدا کند و بالطبع از حل آن عاجز است.

ب_در نهایت یک دفترچه راهنما برای خودش تهیه می‌کند.و حرف‌های گوناگونی که شنیده از (کارگاه‌هایی که رفته است) یا خوانده (از کتاب های گوناگونی که مطالعه کرده) و پسندیده است.را جمع می‌کند، در نهایت خوشبینی تجارب خود را راهنمای خویش قرار می‌دهد.

ج_در عمل از ادغام ابتکارات و سلیقه های گوناگون دیگران و خود فروگذار نمی‌کند.

د_سعی در تامین رضایت مخاطب و اولیای مخاطب می کند.

https://t.me/P4Cteachers/4389

 

 

۳ فلسفه برای کودکان و نوجوانان

Maahkhatoon9۷

 


اگر به این بخش علاقمند هستید از مقاله بعدی فبک نیز دیدن کنید. 

روی لینک زیر کلیک کنید. 

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt