” آینده فلسفه ی آلمان در خطر است ” عنوان نامه ایست که خانمی جوان به نام لوسالومه به دکتر بروئر میفرستند تا در مورد نیچه و بیماری او بتواند با دکتر بروئر صحبت کند لو سالومه معتقد است جسم و روح نیچه بیمارند و هیچ درمانگری تا به حال نتوانسته کاری برای او بکند او در صدد خودکشی است، از دکتر بروئر که پیشتر “درمان با سخن گفتن” را انجام بود میخواهد برای نیچه هم همین روش درمانی را به کار گیرد. اما این فقط یک سر داستان است راضی کردن نیچه برای ملاقات با دکتر بروئر نیز سر دیگر داستان است.
شخصیت جذاب بعدی به جز دکتر بروئر و نیچه، فروید است و ماجراهایی که بین فروید و دکتر بروئر روی میدهد. در این مقاله با شما همراهان همیشگی ماه خاتون قصد به پرداختن به این داستان داریم. شخصیت های داستان واقعی هستند ، اما واقعیت آن است که دکتر بروئر و نیچه هیچ وقت باهم ملاقات نداشتند و ملاقاتشان فقط حاصل تخیل نویسنده است.
رمان با یک نامه از طرف لوسالومه به یوزف برویر “پزشک برجسته اتریشی” آغاز میشود. نامهای که در قسمتی از آن نوشته شده است: «آیندهی فلسفه آلمان در خطر است.»
لوسالومه با ارسال این نامه و جلب توجه دکتر برویر با او دیدار میکند تا در مورد پروفسور نیچه و آینده فلسفه آلمان صحبت کند. آیندهای که به دلیل بیماری نیچه در خطر است.
بیشتر شخصیتهای این رمان و رابطههای میان آنها واقعی است ولی داستان تخیلی است. در واقع اساس کتاب دیدار نیچه و دکتر یوزف برویر است اما این دو در دنیای واقعی هرگز ملاقات نداشتهاند. از جمله قسمتهای واقعی کتاب نامههای ناامیدانه نیچه به لوسالومه است که بخشی از آنها در کتاب آمده است.
تحلیل روانشناختی وقتی نیچه گریست
رمان وقتی نیچه گریست به شکلی نوشته شده است که حتی اگر به رواندرمانی، به فلسفه، رابطه درمانگر و بیمار، وسواسهای فکری و مسائلی شبیه این علاقه نداشته باشید، میتوانید آن را بخوانید و شیفته آن شوید. اما اگر به نیچه و فلسفه او و همچنین به رواندرمانی علاقه دارید این کتاب برای شما شگفتانگیز خواهد بود.
در این کتاب برخی از اندیشههای مهم نیچه بازتاب داده شده است اما مسئله اصلی در آن درمان وسواس فکری است. وسواس فکریای که هم بیمار “نیچه” و هم درمانگر “دکتر برویر” گرفتار آن هستند. وسواس فکریای که ممکن است در زمینههای مختلف برای هر کسی پیش آید.
یکی از قسمتهای جذاب کتاب، درگیر شدن دکتر برویر با نیچه برای درمان اوست. شخصیت قدرتمند نیچه کمک را قبول نمیکند. نگاه ترحمآمیز دکتر و نوازشهای احساسی او را نمیپذیرد و به شدت نسبت به آنها واکنش نشان میدهد. از طرف دیگر، دکتر برویر دست از تلاش برای کمک به نیچه برنمیدارد، اما انگیزههای او چیست؟ چرا میخواهد بیماری را درمان کند که کمک قبول نمیکند؟ آیا دکتر برویر تلاش میکند به وظیفه پزشکی خود عمل کند یا قصد دارد به اقتدار خود بیفزاید؟ چیزی که واضح است تفاوت فکری نیچه و دکتر برویر است و این تفاوت فکری دلیل آغاز جنگی فکری میان آنهاست. بحثهای نیچه و دکتر برویر پیرامون موضوع کمک کردن و مسائل دیگر مانند امید به زندگی، خودکشی، درگیریهای ذهنی، حقیقت و… بسیار خواندنی است.
همانطور که اشاره شد، هر خوانندهای میتواند این رمان را بخواند و لذت ببرد اما برای درک عمیقتر کتاب لازم است اطلاعات مختصری درباره فلسفه نیچه، رواندرمانی، فلسفه اگزیستانسیال و برخی از تحقیقات فروید داشته باشیم. مفهومی که آگاهی از آن برای درک بهتر این کتاب لازم است، مفهوم ابرانسان در فلسفه نیچه است.
در قسمتهای مختلف کتاب میتوان مفهوم ابرانسان را مشاهده کرد و به اعتقاد من در پایان کتاب این موضوع به خوبی مشخص است.
همچنین در قسمتهای مختلف کتاب درباره زرتشت و دیگر کتابهای نیچه صحبت میشود که همین موضوع باعث میشود مخاطب به این کتابها جذب شود.
در نهایت کتاب وقتی نیچه گریست رمان خواندنی است که میتواند شما را از یکنواختی زندگی و وسواسهای فکری نجات دهد.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.