این روزها بازار ساخت اقتباس از روی بازیهای ویدیویی بسیار داغ است و اقتباسهای موفق زیادی طی سالهای اخیر تولید و منتشر شدهاند. حالا نوبت به بازی دویل می کرای رسیده که توسط آدای شانکار، تهیهکننده سریال Castlevania دوباره با یک مجموعه انیمیشنی تازه بازگشته است. همکاری دوباره شانکار با نتفلیکس برای ساخت یک اقتباس انیمیشنی دیگر بدون شک میتواند هیجانانگیز باشد.
خلاصه داستان
داستان انیمه حول شخصیت دانته، شکارچی نیمهشیطان، میچرخد که درگیر نبردی با موجودی مرموز به نام «خرگوش سفید» میشود؛ تهدیدی که قصد دارد مرز بین دنیای انسانها و شیاطین را از بین ببرد. در این مسیر، دانته با سازمان دولتی DARKCOM و شخصیتهایی مانند مری (معروف به لیدی) و برادر گمشدهاش، ورجیل، مواجه میشود. این روایت، نسخهای بازسازیشده از داستان دانته است که در یک دنیای موازی به نام «Bootleg Multiverse» جریان دارد.
شخصیت پردازی انیمه
دانته (Dante)
صداپیشه: Johnny Yong Bosch
دانته در این نسخه، برخلاف تصویر کلیشهای یک قهرمان شکستناپذیر، بیشتر بهعنوان یک شخصیت درگیر با هویت خویش معرفی میشود. او در آغاز سریال مردی شوخطبع، بیقید، و کمی لاابالی به نظر میرسد، اما این ظاهر سبکسرانه، نقابی است بر زخمهای روانیاش. دانته با گذشتهای تلخ، مرگ مادر، دوری از برادر دوقلویش و حس گناه نسبت به فجایع انسانی، دچار نوعی خلأ درونی است. سریال تلاش میکند نشان دهد که او چگونه از فردی تنها و سرگردان به قهرمانی بالغ تبدیل میشود که مسئولیتپذیر و هدفمندتر است.
نکته جالب اینجاست که در این انیمه، دانته هنوز به نسخه «کلاسیک» و آشنای بازیها نرسیده است، بلکه سیر تحول او در جریان است. انتخاب جانی یونگ بوش، با صدای گرم و پراحساسش، باعث شده این جنبهی چندلایه شخصیت بهتر بروز پیدا کند.
ورجیل (Vergil)
صداپیشه: Dave B. Mitchell
ورجیل، برادر دوقلوی دانته، همیشه نقطه مقابل او بوده است: جدی، کمحرف، منظم و عطشمند قدرت. اما در این سریال، ورجیل تنها یک آنتاگونیست نیست؛ او بیشتر یک قربانی است. شخصیتپردازی او با تمرکز بر تضاد میان عقل و احساس، کنترل و رهایی، شکل گرفته. سریال با نشان دادن فلاشبکهایی از کودکی دو برادر و وقایع جداییشان، تلاش میکند تا انگیزههای عمیقتر ورجیل را آشکار کند. او بهدنبال قدرت نیست فقط برای سلطه، بلکه برای جلوگیری از رنج بیشتر و ایجاد نظمی که خودش در کودکی از آن محروم بوده است.
مری/ لیدی (Lady)
صداپیشه: Scout Taylor-Compton
لیدی در این سریال یکی از شخصیتهایی است که نه تنها مکمل دانته، بلکه یک کاراکتر مستقل و پیچیده دارد. او شکارچی شیاطین است، اما برخلاف دانته، در مواجهه با دشمنانش بیشتر از دیدگاه انسانی وارد عمل میشود. او دچار نوعی شک همیشگی نسبت به درستبودن انتخابهایش است و همین تعارض درونی باعث میشود تماشاگر با او همذاتپنداری کند.
لیدی در چند صحنه، با دانته مکالمات عمیقی دارد که لایههای شخصیتی هردو را غنیتر میکند. او همچنین در لحظات بحرانی نقش قاطع دارد و بهعنوان یکی از معدود شخصیتهای زن در داستان، حضور قدرتمند و هوشمندانهای دارد.
خرگوش سفید (White Rabbit)
صداپیشه: Hoon Lee
این شخصیت که شخصیت جدیدی در دنیای DMC محسوب میشود، ترکیبی از رمزآلود بودن، فلسفهگرایی و جنون است. خرگوش سفید در حقیقت نماینده تهدیدی کیهانی است که هدفش ازبینبردن مرز بین انسان و شیطان است. شخصیتپردازی او بهشدت نمادین و استعاری است و در دیالوگهایش لایههایی از پرسشهای هستیشناسانه درباره اختیار، گناه و آزادی دیده میشود.
گرچه ممکن است برای مخاطب عادی کمی گنگ باشد، اما برای طرفداران ژانر دارکفانتزی، یکی از شخصیتهای برجسته و متفاوت انیمه محسوب میشود.
موسیقی و آهنگ سازی در انیمه
موسیقی در انیمه Devil May Cry 2025 نهتنها نقش مکمل، بلکه عنصری ساختاری در روایت، فضاسازی و انتقال بار عاطفی داستان دارد. این سریال به لطف تلفیق هوشمندانه موسیقی متال، راک صنعتی، موسیقی الکترونیک تاریک و حتی قطعات ارکسترال، فضایی خلق میکند که کاملاً با روح فرنچایز Devil May Cry همخوانی دارد.
موسیقی متن این سریال توسط گروه Power Glove ساخته شده است؛ همان گروه استرالیاییای که بهخاطر کارشان روی انیمه Castlevania و بازیهایی مثل Far Cry: Blood Dragon شهرت دارند. سبک آنها ترکیبی از سینثوِیو تاریک، بیس سنگین و ساختارهای موسیقی دهه ۸۰ با رویکرد مدرن است.
در این انیمه، آنها با استفاده از سینثهای سنگین، گیتارهای دیستروشنشده، و افکتهای محیطی، موفق به خلق فضایی شدهاند که از یک سو حالوهوای جهنمی دنیای شیطانها را به تصویر میکشد و از سوی دیگر، درونیات شکننده و زخمخوردهی دانته را بازتاب میدهد.
طراحی بصری انیمه
شخصیتها در این سریال با دقت بالا، وفادار به منبع اصلی اما با ظاهری بهروزتر طراحی شدهاند. دانته در این نسخه حالتی جوانتر و خامتر دارد، با چهرهای گرافیکیتر و موهایی حجیمتر که یادآور دوران ابتدایی زندگی شکارچی شیاطین است. لباسها با جزئیات دقیق طراحی شدهاند، از بافت چرم کت قرمز دانته تا بندها، سگکها، و سلاحهای کلاسیک او مانند Ebony & Ivory.
ورجیل و لیدی نیز طراحی بصری خاص خود را دارند؛ ورجیل با استایلی سرد و تیرهرنگ، و لیدی با ظاهر تاکتیکی و نیمهنظامی که هم کارآمد است و هم هویت زنانهاش را حفظ میکند. فرم بدنها، حالات چهره و حتی طراحی چشمان شخصیتها با دقتی انجام شده که حس زندهبودن آنها را تقویت میکند.
طراحی محیطها یکی از درخشانترین جنبههای این انیمه است. فضای شهری تیره، متروکه و صنعتی به سبک نئونوآر با عناصر گوتیک تلفیق شدهاند تا جهانی خلق شود که هم رئال باشد و هم فراواقعی. خیابانهای بارانخورده، کوچههای تاریک، کلیساهای متروکه، و دروازههای جهنمی، همه با سایهپردازی سنگین و نورپردازی موضعی طراحی شدهاند تا حس رازآلودگی و تهدید دائمی را به بیننده القا کنند.
در این انیمه، نور و رنگ نقشی فراتر از تزئین دارند. در سکانسهای اکشن از نورهای قرمز، بنفش و آبی تند استفاده میشود که بهوضوح فضایی پرتنش و ماورایی را القا میکنند. در مقابل، سکانسهای احساسی و فلاشبکها به سمت تونهای خاکستری، طلایی ملایم و فیلترهای کمکنتراست متمایلاند که حس گذشته، اندوه یا خاطره را تقویت میکنند.
جمع بندی
انیمهی «Devil May Cry» ۲۰۲۵، تجربهای هیجانانگیز برای طرفداران سری بازیهای اصلی و علاقهمندان به انیمههای اکشن است. با وجود برخی کاستیها در داستانپردازی، انیمیشن باکیفیت، موسیقی جذاب و شخصیتپردازی مناسب، این سریال را به یکی از آثار قابل توجه سال تبدیل کرده است. با تأیید فصل دوم، انتظار میرود که داستان دانته و دنیای اطرافش بیشتر توسعه یابد و عمق بیشتری پیدا کند.
————————————————————-
اگر از این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.