راه کم گذر

روزی گوساله ای باید از جنگل بکری می‌گذشت تا به ‌چراگاهش برسد. گوساله موجود بی فکری بود و راه پُرپیچ و خم و پُر فراز و نشیبی را برای خود انتخاب کرد. روز بعد سگی که از آنجا می‌گذشت از همان راه [...]

تغییر هویت

روزی عقربی میخواست عرض رودخانه را بپیماید، ناگهان چشمش به قورباغه ای افتاد گفت: آقای قورباغه! من عقرب هستم و باید از رودخانه رد سوم تا در آن سوی آب به خانواده‌ام برسم. اجازه می‌دهی پشتت سوار [...]