هر کسی از لحظه تولد تا بزرگسالی از مکانیسم های دفاعی در موقعیتهای مختلف استفاده میکند. این که افراد از کدام دفاعها استفاده کنند وابسته به عوامل مختلفی از جمله ارتباط اولیه با والد، سبک فرزندپروری والدین، تاثیر محیط و دیگر موارد میباشد. هرچه از مکانیسم های دفاعی ناپخته بیشتر استفاده شود، احتمال ابتلا به اختلالات روانی و جسمی بیشتر میشود
نظریهپردازان روانکاوی و روانشناسی هر کدام از برخی مکانیسمهای دفاعی نام بردهاند. نخستین بار زیگموند فروید در نوشتههایش از سازوکارهای دفاعی یاد کرد. پس از او برخی از روانشناسان به معرفی ساز و کارهای تازهای پرداختند. دکتر جورج ایمان ویلانت (George Eman Vaillant) روانپزشک آمریکایی مکانیزمهای دفاعی شناخته شده را به ۴ دسته، بخشبندی کرد. یادآور میشوم این ساز و کارها پیش از ویلانت نیز وجود داشته اما به این شکل طبقهبندی نشده بود. ساختار این بخشبندی پابرجا مانده ولی مکانیزمهای دیگری نیز به آن افزوده شده است.
دفاع آسیبزا (Pathological): فرافکنی هذیانی، انکار، پارهسازی، تحریف و تبدیل
دفاع نابالغ (Immature): خیالپردازی، فرافکنی، درونفکنی، همانندسازی فرافکنانه، جسمانی کردن،ایدهآلسازی، خودبیمارانگاری، پوچاندیشی، پرخاشگری منفعلانه و برونریزی
دفاع رواننژند (Neurotic): واپسرانی یا سرکوب، جابهجایی، گسستگی، توجیه عقلی، واکنش وارونه، دلیلتراشی، بازگشت یا واپسروی، جداسازی، باطلسازی و گوشهگیری
دفاع بالغ (Mature): نوعدوستی، آیندهنگری، شوخطبعی، والایش، فرونشانی، پذیرش، دلیری، خودتنظیمی عاطفی، بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، همذاتپنداری، رحمت، ذهنآگاهی، میانهروی، شکیبایی، احترام و تابآوری
۱- دفاع آسیبزا (Pathological) یا خودشیفته
این ساز و کارها فرد را در سازگاری با شرایط و درک واقعیت دچار مشکل میکند. فرد در این حالت به بازسازی و بازآفرینی واقعیتها دست میزند. این واکنشها از دید دیگران غیر منطقی و دیوانهوار است. همانگونه که پیشتر گفته شد ممکن است این مکانیسمها در کوتاهمدت به بهبود شرایط فرد کمک کند اما در بلندمدت زمینه را برای بروز اختلال روانی فراهم میکند.
۲- فرافکنی هذیانی (Delusional Projection)
نسبت دادن اندیشهها و باورهای غیر قابل پذیرش، تقصیرها و اشتباههای خود به دیگران برای احساس آرامش را فرافکنی هذیانی میگویند. در این ساز و کار فرد گمان میکند ویژگیهای منفی که دارد به اندازهای اغراقآمیز است که حتی خودش را هم تهدید میکند. برای نمونه فرد به اندازهای از دیگران متنفر است که احساس میکند، دیگران به اندازهای از او نفرت دارند که ممکن است او را بکشند.
۳- انکار (Denial)
در این ساز و کار دفاعی، فرد توانایی پذیرش برخی از واقعیتها را ندارد و پذیرش آنها برای فرد اضطرابآور است. پس به کمک انکار به گونهای رفتار میکند که انگار چنین مشکل یا شرایطی وجود ندارد. برای نمونه کسانی که هنگام مرگ عزیزان نمیتوانند بپذیرند که او مرده است و میگویند او خواب است. یا هنگامی که فرد به بیماری سرطان دچار شده اما این بیماری را نمیپذیرد. یا هنگامی که یک معتاد بر این باور است که او اعتیاد ندارد.
۴- پارهسازی (Splitting) یا دونیمسازی
فرد دیگران را در دو گروه بسیار خوب و بسیار بد جای میدهد. دیگران برای او سیاه یا سپید هستند. به این ساز و کار دفاعی، «همه یا هیچ» هم گفته میشود. نکتهٔ مهم این است که هنگامی که فرد پارهسازی را به کار میگیرد جایگاه دیگران را به طور پیاپی در این دو گروه تغییر میدهد. یعنی فردی که یک زمان بسیار خوب بوده ناگهان از دید او بسیار بد خواهد شد و برعکس. این حالت به خاطر ناتوانی فرد در سازگاری با احساسات دوسوگرا است.
۵- تحریف (Distortion)
فرد واقعیت را به گونهای که با نیازهای درونیش سازگار باشد تغییر میدهد.
۶- تبدیل (Conversion)
فرد به طور ناخواسته تکانههای سرکوب شده و تعارضات روانی را به نشانههای جسمانی تبدیل میکند تا اضطرابش را کاهش دهد. این نشانههای جسمانی میتوانند مواردی مانند سردرد شدید، خستگی، تیکهای عصبی، نابینایی، ناشنوایی، فلج شدن، تشنج و … باشند. در این حالت فعالیتهای حسی و حرکتی فرد دچار وقفه میشود.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید.