بازیگر

مرد هر روز دیر سرکار خود حاضر می شد. وقتی می گفتند: « چرا دیر می آیی؟» او جواب می داد:« یک ساعت بیشتر می خوابم تا انرژی بیشتری برای کار کردن داشته باشم؛ برای آن یک ساعت هم که پول نمی گیرم!» یک [...]

حکایت جنگل ما

  مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کرد. رئیسش که یک شیر بود، از اینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود.بنابراین بدین منظور [...]

کارگران مشغول کارند

روزی خبرنگاری از کنار یک بنای در حال ساخت عبور می کرد. سه کارگر مشغول کار بر روی بنا بودند.او به آنها نزدیک شد تا با هر کدام مصاحبه انجام دهد. کارگر اول کسی بود که بسیار دیر به سر کارش حاضر می [...]

دو پسرعمو

یکی از شاگردان پرسید:« استاد، راز تندرستی چیست؟» سوفیوس پاسخ داد:« رازی در کار نیست، دارویی معجزه گر نیز ندارد. اما بگذارید این حکایت را برایتان بگوییم…» کشاورزی بود که با چند راس گاوی که [...]

سوالات مشگل گشا

بر هر چه تمرکز کنید همان را به دست می آورید و کانون تمرکز فکرتان را سوالاتی که ازخود میکنید تعیین خواهد کرد. مدتها بود که متوجه شده بودم مشکلات به هرحال پیش می آیند. اگر بخواهم با دیگران در [...]