دروغش از دروازه تو نمی آید

روزی روزگاری شاهی بود بی کار و مردم آزار. یک روز برای تفریح و خوش گذرانی اعلام کرد: هر کس بتواند دروغی بگوید که من باور نکنم دخترم را به عقد او در می آورم! این خبر دهان به دهان گشت و همهٔ دروغ [...]