جهنم یعنی خودتان نباشید

ترا قدر اگر کس نداند چه غم  شب قدر را می ندانند هم  «سعدی» روزی، روزگاری مدیری بود که طی یک بحران اقتصادی کار خود را از دست داده بود. او غمگین و افسرده در پارکی بی هدف قدم می زد که نیمکتی خالی توجهش را جلب کرد و روی آن نشست. چند لحظه بعد، […]

صداقت طلا است

  مردی پس از دریافت حقوقش فهمید که بیست و‌پنج دلار به او اضافه پرداخت شده است. او از این بابت به کار فرمایش چیزی نگفت. از سوی دیگر، کارفرما به اشتباهش پی برد و بیست و پنج دلار اضافی را از حقوق ماه آینده ی او کسر کرد. مرد بی درنگ نزد کارفرما رفت […]