موسیقی چه تاتیراتی بر روی ما دارد؟

 در خودپروری, روانشناسی

این روزها موسیقی در هر مکان کاری و در میان همه مشاغل، بیش از هر چیز دیگری قابل دسترس است، اما همیشه اینگونه نبوده است.

زندگی حرفه‌ای تا اوایل قرن بیستم بدون آهنگ و موسیقی سپری می‌شد.

در آن زمان به‌تدریج نواختن موسیقی در فروشگاه‌ها و مکان‌های عمومی با ملودی‌های آرام، شروع شد و خرید کردن را برای مردم جذاب کرد.

در دهه ۴۰ میلادی، شرکت رادیویی موزاک، مجموعه موسیقی هایی برای دفاتر کاری ساخت که باعث می‌شد افراد هنگام گوش کردن به آنها در محل کار انرژی بگیرند و سر شوق بیایند.

اکنون برخی شرکت‌ها مانند مود مدیا، بر این موضوع متمرکز شده‌اند و موسیقیدانان این شرکت‌ها موسیقی‌هایی برای پخش در سالن انتظار، اتاق استراحت یا انبار شرکت‌ها در سراسر نقاط دنیا، می‌سازند، اما حتی اگر ترجیح می‌دهید پشت میزتان و به صورت شخصی موسیقی گوش دهید، باید بدانید این کار به روش‌هایی که ممکن است خودتان نفهمید، بر طرز فکر و کار شما تاثیر می‌گذارد.

 

شکر در دهان آن‌قدر شیرین نمی‌آید، که صدا به گوش سالم.
“رالف والدو امرسون”

یکی از مهم‌ترین دغدغه‌هایم در زندگی، مقوله‌ی صدا است؛ شنیدن، گوش کردن.

 

 

سه تجربه‌ی شخصی باعث نگاشتن این متن شد:

یک

دوستی داشتم که به شدت از مواجه شدن با درگیری و تماشای نزاع‌های خیابانی هراس داشت و سخت پریشان‌خاطر می‌شد.

روزی در حال قدم زدن بودیم، کمی آن‌طرف‌تر، چند نفر با چوب و چماق و چاقو به جان هم افتاده بودند.

گفت: 《آخه چرا اینا اینجوری‌اند؟》 گفتم: 《اینا اگر “شوپن” گوش کنن، هیچ‌وقت دعوا نمی‌کنن.》

دو

مشغول فعالیت در پروژه‌ای تحقیقاتی بودیم با عنوان “خودکشی در نوجوانان”.

سفرها کردیم و با افراد مختلف که تجربه‌ی خودکشی نافرجام یا خودزنی داشتند به گفت‌وگو نشستیم.

فصل مشترک بسیاری از افرادی که دست به این اقدام زده بودند، شنیدن موسیقی‌ Diss love بود.

روزی یکی از دخترانی که تجربه انتحار داشت (با پریدن از پل به وسط اتوبان) و زنده مانده بود، در لابه‌لای حرف‌هایش گفت روزی ۱۲ ساعت “مهراب” می‌شنیدم.

(خواننده‌ای در همان سبک ناله‌های شکست عشقی) مِن‌باب کنجکاوی یکی از آهنگ‌هایش را به مدت ۴ دقیقه گوش دادم. ۴۰ روز حالت تهوع داشتم.

سه

در حال نگارش نمایشنامه‌ای بودم که پلاتش سفر گروهی نوازنده از خاور دور بود به مغرب زمین.

برای بررسی موسیقی ملل، ناگزیر بودم شروع کنم به شنیدن موسیقی کشورهای مختلف؛ آن‌گاه بود که پی بردم

شما اگر با ادبیات و موسیقی یک کشور یا یک فرهنگ آشنا نباشید بدون تردید آن‌جا را نمی‌شناسید.

حتی اگر در آن خاک زیست کنید. شناخت عمیق، که شناختی است درونی، عاطفی و احساسی، فقط از طریق هنر میسر است و

بدون آشنایی با آن مهم‌ترین جنبه‌ها از نظرتان مغفول خواهد ماند.

هم‌چنین این نکته برایم روشن شد که موسیقی، زبان است؛ مثل‌ همه‌ی زبان‌های دیگر. فقط این نیست که یک صدای زیبا تولید کنید.

بلکه اندیشه‌ای را تحویل مخاطب می‌دهید.

 

 

 

 

یکی از اصول اساسی باور هندوها این گزاره است:

《نادا برهما.》 یعنی 《جهان صداست.》

آن‌ها می‌گویند در این جهان همه چیز در حال لرزیدن است و ارتعاش؛ صدا هم ارتعاش است. پس ذات جهان، صدا است‌.

هم‌چنین می‌گویند گوش فقط برای شنیدن نیست. بلکه برای گوش دادن هم هست. شنیدن یک کار غیر فعال است

اما گوش دادن مهارتی است که ما نیاز داریم رویش کار کنیم تا آن را ارتقا دهیم.

گوش دادن به حداکثر تمرکز نیاز دارد و رابطه برقرار کردن با صداها است.

گوش دادن هوشمندانه و هشیارانه، تجربه‌ی موسیقایی ما را عمیق‌تر و رضایت ما را از شنیدن هارمونی و ریتم، بیشتر می‌کند.

چند نفر از این افراد را می‌شناسید و به چند قطعه موسیقی از آن‌ها گوش کرده‌اید؟

باخ، بتهوون، برامس، شوپن، شوبرت، شومان، شوستاکوویچ، موتزارت، مالر، مندلسون، هایدن، واگنر، ویوالدی، دبوسی، چایکوفسکی، استراوینسکی، راخمانینف.

از ایران، لطفی، علیزاده، کلهر، شریف، مشکاتیان، ذوالفنون، نریمان و شجریان.

 

_به این دو جمله دقت کنید:

– آدم‌هایی که حساسیت موسیقایی‌شان با موسیقی‌ای که در قطارها، فرودگاه‌ها، رستوران‌ها و آسانسورها می‌شنوند،

خدشه‌دار می‌شود، نمی‌توانند حواس خود را بر کوارتتی از بتهوون متمرکز کنند. “ویتولد لوتوسلاوسکی”

– البته موسیقی معضل بزرگی است. وقتی کسی خوب می‌نوازد، کسی گوش نمی‌دهد. و وقتی کسی موسیقی بد می‌زند، کسی حرف نمی‌زند.
“اسکار وایلد”

شما را نمی‌دانم اما مرا یاد حکایت دباغ در بازار عطاران از مثنوی مولانا انداخت.

شخصی که همه‌ی عمرش را در بازار دباغ‌ها میان بوی خون و تعفن سرگین گذرانده، هنگامی که پا به بازار عطرفروشان می‌نهد،

غرق در رایحه‌ی مشک و عبیر شده، از هوش می‌رود.

ما هم آن‌قدر در طول زندگی‌مان، موسیقی بد  شنیده‌ایم که گوش‌مان مسموم شده. نمی‌توانیم از اثر خوب لذت ببریم.

حتی شیوه‌ی شنیدن‌مان هم اشتباه است. موسیقی همیشه زیرصدای کارمان است. موقع رانندگی و آشپزی و قدم زدن و… بدون تمرکز.

بدون تامل. بدون حواس جمع. فقط به عنوان ابزاری برای فرار از بی‌حوصلگی.

جهان سال‌ها است در حال آزمایش Music Therapy (موسیقی درمانی) است به عنوان یک رشته‌ی آکادمیک.

چرا که دریافته‌اند معنای این گفته‌ی افلاطون را:

《ریتم و هماهنگی نغمه‌ها، در ژرف‌ترین زوایای روح رسوخ می‌کند.》 ما اما هنوز از تاثیر موسیقی بر روان‌ و جسم‌مان غافلیم.

حواس‌تان باشد چه به خورد گوش‌های‌تان می‌دهید‌.

👤 #رضا_مقصودی

منبع:

کانال هوای حوا @Havaye_Havva

سایت مجله ملودی

گردآوری: پریسا مشکین پوش

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt