به خودتان بگویید که زمان لازم را در اختیار دارید

 در داستان پندآموز, داستانک

زندگی بسیار کوتاه است.

همه باید با سرعت کمتری حرکت کنیم.
«تیچ نات هان»

سال‌ها پیش تصادفاً با این ایده برخورد کردم. با عجله داشتم می‌رفتم کاری انجام دهم، یا کاری را در مهلت مقرر تحویل دهم و فکر می‌کنم یا جاده بسته بود یا کامپیوترم از کار افتاده بود، یا چنین چیزی درست پیش از آن که صبرم تمام شود، در دلم گفتم: برای این کار وقت ندارم. به محض این که به این کلمات فکر کردم، جسماً بیقرار شدم، ضربان قلبم تندتر شد، نفسم تنگ شد. اما قسمت کوچکی از مغزم، آن خود همیشه شاهد، متوجه بود که چه اتفاقی دارد می‌افتد و آن شاهد توجه پیدا کرد که هر بار طاقتم تمام می‌شود، شروعش از آن جاست که به خودم می‌گویم من برای این کار وقت ندارم. و هر بار این فکر همان واکنش ها را ایجاد می‌کند، ترس و سراسیمگی.

از آن احساسات دلهره آور متنفر بودم. بنابراین یک روز به دلگرمی این که چیزی برای باختن ندارم، تصمیم گرفتم به خودم بگویم، هر چه وقت در دنیاست دارم و مال من است. برای انجام یک پروژه صرفنظر از هر چند بار که وقفه ایجاد شود یا کامپیوترم از کار بیفتد، هر قدر وقت که لازم باشد در اختیار دارم. برای رسیدن به مقصد، حتی اگر در ترافیک گیر بیفتم. هر قدر زمان که لازم باشد. در اختیار دارم. برای پختن شام، حتی اگر ناچار باشیم سر ساعت هفت از خانه بیرون برویم، هر قدر زمان که لازم باشد، در اختیار دارم.

بدان و آگاه باش، که مثل یک طلسم طلایی عمل کرد؛

اغلب میدیدم که واقعاً زمان لازم را در اختیار دارم. چنان خوب عمل می‌کرد که جادویی به نظر می‌رسید. گویی زمان کش آمده بود و محدود به گوشی بود که من نسبت به آن داشتم. چند بار پیش آمد که وقت کم آوردم با این حال بیشتر از زمانی که خودم را از مرز کمبود وقت می‌رساندم، کار انجام دادم.

كم كم فهمیدم که اگر خودمان را از وقت کافی نداشتن برسانیم، آشکارا کارایی و توان عملکردمان کم می‌شود. واقعیت این است که هر چه بیشتر تحت فشار کار کنیم، عملاً توان بیشتری برای کار کردن داریم، زیرا قشر تازهٔ مخ مان (neocortex) را برای کمک به کار می‌گیریم، بخش استدلال کننده و منطقی ذهنمان را. با منطق، و نه با دلشوره، می‌فهمیم که چه طور باید خطای کامپیوتر را رفع کنیم، با تردستی برنامهٔ پرستار بچه را تنظیم کنیم، و بموقع در جلسه حاضر شویم. جان کلام این است که به جای از خود بیخود شدن، آرامش مان را حفظ کنیم.

با استفاده از این روش «با خود حرف زدن» خیلی کارها انجام دادم و تحت فشار چنان آرامشم را حفظ کردم که همکارانم از من

می پرسیدند راز موفقیتم چیست. استراتژی خودم را به آنها گفتم و آنها هم آن را به کار بستند. این روش برای آنها هم مفید واقع شد.

ما فهمیدیم که حقهٔ کار در این است که یادمان بماند از آن استفاده کنیم. بعضی‌ها این را روی یک تکه کاغذ نوشتند و به کامپیوترشان چسباندند. برای من، از همه مفیدتر این است که، هر بار صدای خودم را می‌شنوم که می‌گوید: من برای این کار وقت ندارم. مکث
کنم و آن را با این جمله که: من هر قدر بخواهم وقت دارم، عوض کنم.

خودتان امتحان کنید. یک هفته توجه کنید که اگر به خودتان بگویید به قدر کافی وقت دارید، چه اتفاقی می افتد. زندگی‌تان معقول‌تر و شادتر میشود؟ باروری تان بیشتر می‌شود؟ اگر مفید واقع شود، عالی است! شما راهی پیدا کرده اید که کار بیشتر را با تنش کمتر انجام دهید.

______

منبع: کتاب قدرت صبر

نویسنده: ام جی ریان

ترجمه: زهره زاهدی

__________________

اگر به بخش داستانک علاقه مندید، از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید:

مهم ترین اصل زندگی

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt