بزرگ بد است!

 در داستان پندآموز, داستانک

“آنچه ما را از هدف مان دور نگه می دارد موانع نیستند،

بلکه مسیری مشخص به سوی اهداف کوچک تر است‌”

رابرت برالت

گرگ بزرگ بد، غول بزرگ بد.

از داستان های عامیانه گرفته تا ترانه های عامیانه، بزرگ بودن و بد بودن شانه به شانه ی هم پیش می روند، تا جایی که خیلی ها فکر می کنند بزرگ و بد مترادف هستند. اما این طور نیست. بزرگ ممکن است بد باشد و بد شاید بزرگ باشد، اما ذات این دو با هم یکسان نیست.

فرصت بزرگ بهتر از فرصت کوچک است، اما مشکل کوچک بهتر از مشکل بزرگ است.

گاهی هدیه ای که دوست داریم دریافت کنیم ابعاد بزرگی دارد، گاهی هم خیلی کوچک است. گاهی یگانه چیزی که می تواند حال آدم را خوب کند گریه یا خندهی زیاد با صدای بلند است، گرچه هر از گاهی کمی خندیدن و چند قطره اشک ریختن نیز همان کار را می کند. بزرگ و بد همان اندازه به هم ربط دارند که کوچک و خوب.

بدیِ بزرگ یک دروغ است.

احتمالا بدترین دروغ ممکن است، زیرا اگر از موفقیت بزرگ بترسید،

یا از آن پرهیز می‌کنید یا به دست خودتان نتایج زحمات تان را تخریب می‌کنید.

چه کسی از بزرگ می هراسد؟

خواسته ها و نتایج بزرگ را توی یک اتاق بگذارید، خیلی از آدم ها جا می زنند یا از آن اتاق می روند. اگر صحبت از دستاورد بزرگ بکنید، اولین واکنش دیگران این است: سخت است، پیچیده است، وقت گیر است. خلاصه اینکه می گویند نمی شود و پیچیده است. احساس می کنند ترسناک و طاقت فرساست.

عده ای، بنا به دلایلی، فکر می کنند موفقیت بزرگ با خود فشار و تنش خردکننده ای همراه دارد، فکر می کنند دنبال کردن موفقیت بزرگ نه تنها آن ها را از صرف زمان کافی برای خانواده و دوستان باز می دارد، بلکه در نهایت به هزینه ی از دست رفتن سلامت شان ختم می شود. مطمئن نیستند سزاوار موفقیت های بزرگ باشند، یا از اینکه تلاش کنند و شکست بخورند، می ترسند، بنابراین فقط فکر کردن به موفقیت های بزرگ آن ها را گیج می کند و به سرعت به خودشان شک می کنند و در خودشان نمی بینند که به چنین موفقیت هایی برسند.

همه ی این شرایط و حالات، باعث می شود شخص با ایده‌ی بزرگ راحت نباشد. می توانیم برای این وضعیت کلمه‌ای اختراع کنیم،

مگافوبيا: ترس نامعقول از چیزهای خیلی بزرگ.

وقتی در ذهن مان بزرگ را با بد بودن تداعی کنیم، تفکر حقیر در ما قوت می گیرد.

خواسته های کوچک و مسیرهای کوتاه حس امنیت القا می کنند. ماندن در جایی که هستیم عملی محتاطانه و درست به نظر می رسد. اما عکسش صحیح است: وقتی باور کنیم که بزرگ بد است، تفکر حقیر بر ما مسلط می شود و اندیشه‌های بزرگ هیچگاه فرصت ابراز پیدا نمی‌کنند و ما نیز رشد نمی‌کنیم.

 

منبع:

کتاب: آن یک چیز

نویسنده: گری کلر _ جی پاپاسان

ترجمه: حسن خدادادی

_________________________

اگر به بخش داستانک علاقه مند هستید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید:👇🏻

چگونه در سکوت غرق شوید؟

maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt