نگرش معیار کامیابی است

 در داستان پندآموز, داستانک

«جان ماکسول»

نگرش،معیار کامیابی است

چند سال پیش،هنگامی که در ساحل قدم میزدم، زنی که از فلوریدا راهی شیکاگو بود،نزدم آمد؛او مرا شب گذشته در تلویزیون دیده و شناخته بود. او پرسید: «آیا در جنوب فلوریدا زندگی می کنید؟» در پاسخش گفتم: «آری،پس از یک پرواز شبانه به خانه بازشته ام.» آنگاه پرسشی به عمل آورد که معمولاً همگان هم این پرسش را مطرح می کنند: «مردم اینجا چطور مردمی هستند؟» پاسخ او را با پرسشی دادم: «مردم شیکاگو چطور آدمی هستند؟» گشاده ای زد و گفت:

«نمیدانید چه مردم خون گرم و مهربانی در غرب میانه هستند.»

و فوراً به او گفتم: «جایی که میروید به طور دقیقی مردم را دارد.»

در بازگشتم در طول همان ساحل،زنی که شوهرش از نیویورک به میامی منتقل شده بود،ایستاد و گفت که شب گذشته مرا در تلویزیون دیده است و از برنامه من لذت برده است. ما درباره موضوعات مختلفی حرف زدیم و بعد او با من همان پرسش را طرح کرد که یک ساعت پیش در ساحل شنیده بودم. من نیز در مقابل همان پرسش را از او کردم: «مردم نیویورک چگونه مردمی هستند؟» چهره در هم کشید و گفت:« مردمی بی احساس، تند خوب و با رفتاری غیر دوستانه که در شهرهای بزرگ می توان دید.» پاسخش دادم: «به طور دقیقی بسیاری از همین خصوصیات را در همین جا نیز مشاهده می کنید.»

 

«وین دایر»

نکته:در طول زندگی در بیشتر مواقع همان چیزی را به دست می آوریم که در دیدگاه ها و رفتارهای ما بازتاب دارد. در کل آنانی که می پندارند جهان یک زباله دانی پر از کرم است،دیگران نیز او را بخشی از آن زباله‌دانی و از جمله کرم‌ها می‌بینند و آنانی که جهان را یکپارچه خیر و نیکی می بینند،دیگران نیز به او این گونه می نگرند.

همان انتظاری که از دیگران دارید نسبت به شما نشان داده می شود.

وقتی به رستوران یا مغازه ای می‌روم،انتظار دارم با من خوش رفتاری و در کمال ادب برخورد شود و در بیشتر موارد نیز اینگونه است. اگر فروشنده را منتظر خود نبینم،حوزه انرژی خود را با اندیشه های ناخوشایند و تلخ آلوده نمیکنم؛بلکه برعکس، انرژی ای را از خود ساطع می کنم که می خواهم همان انرژی را کسب کنم. به محض اینکه با پیشخدمت تندخویی برخورد می کنم،به سرعت او را به قلمرو حوزه ی انرژی خود می‌کشانم؛با این سخن:

«به نظر می رسد روز دشواری را پشت سر گذاشته اید.

شما را درک می‌کنم و قدر زحماتتان را می‌دانم و قبول دارم چه کار دشواری دارید.

واقعاً خسته نباشید.»

شاعر لطیف اندیش ((الا ویلر ویکلوکس)) با بیانی ژرف گفته است:«شاد باش،دوستان واقعی خواهید داشت؛غمگین باش،همگان از پیرامونت می گریزند و تنها می مانی.»
حوزه ی انرژی شما با هر فرکانس ارتعاشی که تولید می کنید،تابش و تشعشع دارد و بدان گونه که اثر می گذارید،از حوزه انرژی دیگرانی که با آنان در تماس هستید،از سر می پذیرید.ث یک توصیه مهم این است که: «از دادن انرژی به هر چیزهایی که نمی خواهی یا قبول ندارید، خودداری کنید.» هرگاه گریستن را بر خندیدن،آه کشیدن را بر آواز خواندن،غصه خوردن را بر شادی کردن،غم را بر شادی،سوگواری را برجسته و سرور یا رنج را بر لذت ترجیح دادید،آنگاه در حال کاهش ارتعاشات انرژی مثبت و آلودن حوزه ی انرژی ذهنی تان هستید.

هر صبح در اولین برخورد تان با دیگران شما این فرصت انتخاب را دارید که بگویید:

«سلام چه روز قشنگی است!» یا «سلام چه روزه گندی است!»

هر کدام را انتخاب کنید،همان را به زندگی خود وارد کرده اید.

 

گردآوری: پریسا مشکین پوش

 


اگر از خواندن این مقاله لذت بردید از مقاله قبلی ما نیز دیدن کنید.

روی لینک زیر کلیک کنید.

 

Maahkhatoon97

Recommended Posts

نظرات و پیشنهادات

تماس با ما

برای تماس با ما لطفا از طریق فرم زیر ایمیل بزنید.

Not readable? Change text. captcha txt